sms
*خواب رویای فراموشی هاست ، خواب را دریابم که درآن دولت خاموشی هاست،با تو در خواب مرا لذت ناب هم آغوشی هاست...
*
*تمام این شب غریب تویی فقط خیال من ،نرو به ظلمت سکوت ، بشین توهم به یاد من (باران)
*
*صدای باد و بارونه ، صدای شر شر آروم ناودونه، یکی داره، تو تنهایی،یه شعر تازه می خونه، صداش غمگین، خودش تنها، دلش کوچیک، غمش اندازه دنیا، دلم غمگین و بی تابه، مثل ماهی توی یک تنگ بی آبه ...
*
*آشنایی با شور و جدایی با درد و شکستن در بهت فراموشی یا غرق غرور؟
*
*روحی مشوشم که شبی بی خبر ز خویش، در دامن سکوت به تلخی گریستم/نالان زکرده ها و پشیمان زگفته ها، دیدم که لایق توو عشق تو نیستم .
*
*من پری کوچک غمگینی رامیشناسم که در اقیانوسی مسکن دارد و دلش را دریک نی لبک چوبین می نوازدآرام آرام، پری کوچک غمگینی که شب از یک بوسه میمیرد وسحرگاه با یک بوسه به دنیا خواهد آمد .
*
*کاش فرسودگی روحم را می دیدی وعظمت دردم وبرودت وجودم را حس می کردی شاید به این گونه باور می کردی که اجابت خواسته ات در توانم نیست...اما...
*
*دل کوچک و تنهایم می ترسد از سیاهی های رابطه و از ویرانی برج های سست محبت .
*
*خدا از بهترینا فقط یه دونه خلق کرده. دقت کردی چقدر تنهایی؟!!
*
*دیروز در آن هوای غم گرفته، بارانی شدم و برتن ملتمس لحظاتی باریدم که مرا با خود بیگانه می ساخت ...
*
*بگذار فراموش کنم، تو چه هستی جز یک لحظه، یک لحظه که چشمان مرا می گشاید در برهوت آگاهی، بگذار که فراموش کنم ...
*
*چشم من است اینکه در او خیره مانده ای، باران که بود قصه ی چشم سیاه چیست؟ در فکر این مباش که چشمان من چرا، چون چشمهای وحشی باران سیاه نیست!
*
*اینک نگاه کن! ازپشت پلک پنجره، تکرار پر ترنم باران را، و گوش کن درشب، دیگر سکوت نیست، بشنو سرود ریزش باران را ...
*
*امشب صفای گریه ی من، سیلاب ابر های بهاران است، این گریه نیست ریزش باران است ...
*
*هر زمان که فرو می برد از حد بیش، ریشه در من می دواند پرسشی پیگیر، با تشویش، رنگ این شبای وحشت را تواند شست آیا از دل، باران ؟
*
*آسمان سربی رنگ، من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ، می پرد مرغ نگاهم تا دور، وای باران باران پر مرغان نگاهم را شست ...
*
*آه باران، ای امید جان بیداران! بر پلیدی ها که ما عمریست در گرداب آن غرقیم، آیا چیره خواهی شد؟
*
*شاید باز هم شبی برتشنگی سوزان خواب هایم باران ببارد .
*
*ابره خاکستری بی باران دلگیر است، و سکوت تو پس پرده ی خاکستری سرد کدورت افسوس ! سخت دلگیر تر است .
*
*وای باران ... باران ... شیشیه پنجره را باران شست ... از دل من اما، چه کسی نقش تو را خواهد شست؟!
*
*تو همان به که نیاندیشی به من و درد روان سوزم/که من از درد نیاسایم، که من از شعله نیفروزم ...
*
*بگذار هر دو جدا از هم و دور از هم ... منتظر بمانیم که انتظار معنی وسیعی است در جریان زندگی
*
*تو را به خاطره ها می سپارم به نغمة ی باران، من میروم اما بدان! جدایی پایان عاطفه ها نخواهد بود ...
*
*غربت را نباید در الفبای شهر غریب جستجو کرد همین که عزیزت نگاهش را به دیگری فروخت، تو غریبی...!
*
*دریا! ما را به بال آبی خود، زورق پریشان امواجت سوار کن و در ژرفای مبهم واسرار آمیزت فرو ببر و راه بازگشتی برایم نگذار ...
*
*تیرگی ها را به دنبال چه می کاوم؟پس چرا در انتظارش باز بیدارم؟در دل مردان کدامین مهر جاوید است؟ نه ... دگر هرگز نمی آید به دیدارم!
*
*روز ها رفتند و من دیگر، خود نمی دانم کدامینم/آن من سر سخت مغرورم، یا منه مغلوب امروزم ...؟!
*
*باور نمی کنم که مرا با تو پیوستنی چنین باشد ...
*
*بعد ار آن دیوا نگی ها ای دریغ، باورم ناید که عاقل گشته ام/گوئیا اومرده در من کین چنین، خسته و خاموش و باطل گشته ام ...
*
*بعد از این از تو دگر هیچ نخواهم، نه درودی، نه پیامی، نه نشانی، ره خود گیرم و ره بر تو گشایم، زان که دیگر تو نه آنی ... تو نه آنی .
*
*یادم آید روز باران، گردش یک روز دیرین، خوب وشیرین ... توی....!
*مرا بخوان از ورای آن محبت عمیق، به همان نگاه شاد و پُر امید، سوی گرمی نگاه خود، مرا بخوان ای مسافر عزیز من!!
*
*من شکوفایی گل های امیدم را در رویا ها می بینم، و ندایی که به من میگوید :گرچه شب تاریک است، دل قوی دار سحر نزدیک است .
کلمات کلیدی :